فلسفه عزاداری - قسمت 4
چرا در ميان اين ملت ها، فقط شيعه است که داغدار واقعه عاشوراست، نه ديگران؟
شايد بتوان گفت شيعه داغدار اين نيست که چرا شخصيت هايي مثل امام حسين (ع) ، حضرت ابوالفضل (ع) ، علي اکبر و حر به شهادت رسيدند، چرا که وقتي اشرف مخلوقات يعني پيامبر اسلام (ص) از دنيا مي رود، وقتي سخن معصومين ما در معرفي دنيا، آن را به عنوان يک کاروانسرا که مردم فقط چند صباحي را فرصت تامل دارند و بايد از اين عالم به عالم ديگر منتقل شوند، بيان مي کنند، انسان به اين نتيجه مي رسد که آنان نيز دير يا زود بايد مي رفتند.
داغ تاريخي و فزاينده شيعه به اين خاطر است که چگونه امت مدعي اسلام، اين حرمت شکني آشکار را بر فرزندان رسول خدا (ص) روا داشت.

اشکهاي جاري شيعيان و دوستداران اهل بيت (ع) در رساي سرور آزادگان براي اين است که يزيديان با شهادت حضرت اباعبدا... الحسين (ع) سر همه فضيلت هاي انساني را از بيخ بريدند،
و با انداختن دستان با کفايت عباس ، اين پرچمدار لايق کربلا، بيرق حيّ علي خير العمل در قالب مروت، فتوت، جوانمردي و تعهد را پايين کشيدند،
و حريت و آزادگي را با شهادت رساندن حر، به اسارت گرفتند.
و با کشتن علي اکبر (ع) ، اين جوان برومند هاشمي، کمر جواني و جوانمردي را شکستند،
و حرمت پدري را که شاهد اين فاجعه تاريخي بود، به سخره گرفتند،
و وقتي دختري سه ساله را با پاهاي کوچک خود روي خارهاي مغيلان دواندند، آنان اسارت را نيز به اسارت گرفتند،
و هنگامي که فرزند شيرخواري را روي دست پدر با تير سه شعبه نشانه گيري کردند، خواستند به تمام عالم بگويند در فرهنگ آنان، کودک شش ماهه هم مي تواند مستحق تيري باشد که گلوي او را گوش تا گوش بدرد،
و اگر حسيـــن (ع) دست زير گلوي علي اصغر نگه داشت تا خون علي بر زمين نريزد، نمي خواست که با دفن اين خون در زمين ، ريشه ظلم بيش از اين سيراب شود و پايه هاي ظلم در تاريخ انساني محکم تر شود.

گرچه کربلا با خون هاي عزيزان حسين به نينوا تبديل شد و لاله سرخ عبوديت و بندگي بندگان خدا بر خون هاي آزادگان سرافراز روييد،
اما نهضت او با پشتکار و جسارت و شهامت شيرزني چون زينب (س) در تاريخ جاويد ماند و وظيفه اش را به خوبي به انجام رساند و پيک زنده تاريخ قيام عاشــــورا از رستاخير زمين تا رستاخيز معاد و قيامت لقب گرفت.
:حجت الاسلام والمسلمين دکتر سيد محمدباقر علم الهدي
سلام!